mardi 1 septembre 2009

سعیده پور آقایی یک شهید معصوم دیگر از قیام سراسری مردم ایران

گزارش از عاطفه اقبال
10 شهریور 88

یکی از شبهای گرم مرداد ماه است، سعیده مثل شب های دیگر به پشت بام می رود و با صدای بلند الله اکبر میگوید. صدای رسای او دیگران را هم به اعتراض کردن تشویق میکند و الله اکبر از هر طرف شنیده می شود. اما سعیده که چند روز است از 17 سالگی عبور کرده است. نمی داند که آنشب آخرین شبی است که او الله اکبر اعتراضی خود را بر پشت بام خانه فریاد میزند. ماموران رژیم که او را شناسایی کرده اند در صدد دستگیری اش هستند ، ولی آنشب به سراغش نمی آیند بلکه روز بعد صبر میکنند که سعیده ی جوان در خانه تنها و بدون دفاع باشد تا او را بربایند سه زن چادری از همان خواهران معاویه که از سال 57 به بعد ما را در خیابانها کتک می زدند به خانه شان می آیند و به او می گویند که الله اکبر گفتن او همسایه ها را تحریک به گفتن الله اکبر اعتراضی شبانه میکند و باید او را به همراه خود ببرند. سعید به همسایگان اطلاع می دهد تا مادرش از غیبت او نگران نشود. او نمیداند که هرگز به خانه باز نخواهد گشت.

مادر سعیده به محض اینکه در جریان دستگیری تنها فرزندش قرار میگیرد. به دنبال او می رود ولی به هر دری می زند از او خبری نمی یابد. بعد از حدود بیست روز یکی از دوستانشان که ارتباطاتی داشته است به او اطلاع میدهد که به بلوک شماره 6 پزشک قانونی مراجعه کند. مادر سعیده به همراه چند نفر دیگر به پزشکی قانونی می رود و با جسد سوخته شده ی دختری که قابل شناسایی نیست، مواجه میشود و در پای جسد از حال می رود.


بنا به گزارشات متعدد، سعیده بعد از دستگیری مورد شکنجه و تجاوز جنسی واقع شده و بعد از کشتن او برای پنهان کردن آثار جنایت، جسد او را از زانو به بالا با اسید می سوزانند.


ماموران رژیم از ترس افشای جنایاتشان جسد را تحویل خانواده نمی دهند و پنهانی خودشان آنرا در قطعه 302 بهشت زهرا به خاک می سپارند و مادر را تحت فشار قرار میدهند که علت مرگ دخترش را بیماری کلیوی اعلام کند. ولی این اظهارات کسی را نمی فریبد و همه در جریان این جنایت هولناک جنایتکاران رژیم قرار می گیرند.
مراسم ختم شهيد سعيده پورآقايى روز شنبه هفتم شهريور در مسجد جامع قلهک با حضور خانواده و فامیل او برگزار شد.


پدر سعیده همچنان که سه دایی او از کشته شدگان جنگ ضد میهنی هستند و از طرف رژیم جمهوری اسلامی بعنوان جانباز میهن معرفی میشدند. وقتی سردمداران جنایتکار این رژیم بر فرزندان و خانواده ی کسی که در راه اهداف این رژیم جانش را از دست داده نیز رحم نمی کنند. به چه کس دیگری رحم خواهند کرد؟ تنها راه خلاصی مردم ایران این همه جنایت و بیرحمی، سرنگونی این رژیم در تمامیتش می باشد. آن روز فرا خواهد رسید.

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire

دوستان عزیزی که پیام می نویسید. لطف کنید در صورت امکان پیام ها را با حروف فارسی بنویسید تا قابل خواندن باشد. خواندن فارسی با حروف لاتین مشکل است. ضمنا بهتر است بجای گزینه ناشناس، گزینه نام را انتخاب کرده و یک نام - حتما لازم نیست واقعی باشد - بنویسید. اگر مایل به تماس با من هستید می توانید به ایمیل من نامه بنویسید. موفق و پیروز باشید.
atefehm@hotmail.com